یک روز تعطیل مادر و پسر
اول از همه بگم فکر نکنی بابایی ما رو ول میکنه که تنهایی بریم پارک هاااااااا بابایی خدا رو شکر از جمله مردهای مسئولیت پذیره و هیچ وقت ما رو تنها نمیگذاره اگر هم دوتایی رفتیم پارک به این دلیل بود که بابایی داشت خونه رو نقاشی میکرد و بوی رنگ برای شما بد بود در غیر این صورت من و بابایی به هم سنجاق شدیم ... دور بودنمون از هم غیر ممکنه لذت سرسره قربون اون ابروهات برم من که میدیشون بالا الا کلنگ قشنگه پسر مامان زرنگه .... الاکلنگ قشنگه پسر مامان قشنگه این شعریه که وقتی الاکلنگ سوار میشی میخونی یعنی اگر درختا شکوفه داشت و سبز...
نویسنده :
شهلا
11:39